فرق سیاست مداری، سیاست دانی و سیاست بازی چیست؟
در دنیای سیاست، ممکن است این پرسش در اذهان بسیاری تداعی شود که چرا واژه سیاست قربانی هوسبازیهای بشری گشته است. به گونهای که امروزه کلمه سیاست برای مردم عموما و دانایان خصوصا، یک حالت وحشت انگیزی را همراه با نیرنگ، دروغ و... ترسیم میکند. این جاست که سیاستمداری و سیاست دانی و سیاست بازی با هم خلط میشود. برای تفکیک و تبیین آنها، نخست باید دانست که سیاست و سیاستمداری چیست؟
1. سیاست و سیاستمداری
سیاست در لغت کاربردهای متنوعی دارد، مهمترین آنها پرورش، پروراندن، ریاست، سرپرستی، فرمان، دستور، امر و نهی و تدبیر امور است. البته بین همه این کاربردهای به ظاهر مختلف، تناسب و هماهنگی وارتباط عمیقی وجود دارد؛ مثلا رئیس برای پرورش افراد به تدبیر امور پرداخته و فرمانها و دستورهای خاصی صادر می کند، در این عبارت همه کاربردهای سیاست در ارتباط با یکدیگر آمدهاند.
برای اصطلاح، سیاست تعریفهای گوناگونی ارائه شده است. ابو حامد غزالی میگوید: سیاست است که وسایل زندگی انسان را در جامعه در دسترس او قرار میدهد، زیرا تنها در نوع زندگی گروهی است که آدمیان میتوانند به یکدیگر کمک و یاری کنند و بدین وسیله، وسایل معیشتشان را سامان داده و بهبود بخشند، علمی که زیست مسالمتآمیز و سودمند را در عرصههای گوناگون (مادی و معنوی) زندگی سامان دهد، سیاست است.
فارابی، سیاست را وسیله رساندن جامعه به سعادت میداند.
میرزای نایینی میگوید: سیاست عبارت از وسیله احقاق حق و جلوگیری از تجاوز و ستم است.
امام خمینی(ره) درباره سیاست جامعترین تعبیر را به کار برده، میفرماید: سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد و تمام این مصالح جامعه را در نظر بگیرد، و اینها را هدایت کند به طرف آن چیزی که صلاحشان است، صلاح ملت است، صلاح افراد است، و این مختص انبیاء است، دیگران این سیاست را نمیتوانند اداره کند، این مختص به انبیاء واولیاست و به تبع آنها علمای بیدار اسلام.
این تعبیر تجلی گفتار امام صادق ـ علیه السّلام ـ است که فرمود: «ان الله عزّوجلّ ادب نبَّیه فاحسن ادبه فلما اکمل له الأدب قال: انّک لعلی خلقٍ عظیم، ثم فوّض الیه امر الدین و الأمة لیسوس عباده؛ به درستی که خداوند پیامبرش را (از نظر روحی و اخلاقی) پرورش داد، او را ادب نیکو آموخت، آن گاه که به مرتبه کمال رسید، فرمود: حقا که تو ای پیامبر بر نیکو اخلاق بزرگی آراستهای. از آن پس به او امور دینی جامعه را واگذار کرد، تا بندگان خدا را (به خوبی) سیاست و اداره کند.»
امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: بحسن السیاسة یکون الادب الصالح؛ با نیک تدبیری و سیاستمداری شایسته، ادب صالح تأمین میگردد.
با توجه به مطالب مزبور، سیاست عبارت است از حسن تدبیر که از شناخت کامل اوضاع و احوال انسان و جهان و اطلاع از چگونگی برقراری رابطه مسالمتآمیز میان افراد، گروهها و جوامع به دست میآید و در هدایت انسانها به سوی کمال واقعی نقش اساسی ایفا میکند. در یک جمله، سیاست، هدایت جامعه به خیر و صلاح، کمال و فلاح، و سیاستمدار واقعی به کسی گفته میشود که دارای شناخت کاملی از انسان و نیازهای او بوده و از اوضاع جهانی و روند سیاستهای حاکم بر جوامع مختلف آگاه باشد، و روشی را برگزیند که جامعه خود را در عزت و اقتدار به راه کمال هدایت کند.
این سیاست ارزش است، برای جامعه ضرورت دارد، و کار چنین سیاستمداری عبادت است. سیاست به این معنا، همان چیزی است که آیت الله مدرس فرمود: «سیاست ما عین دیانت ما است و دیانت ما عین سیاست ما است».
بنابراین با توجه به دو واقعیت «انسان آن چنان که هست» و «انسان آن چنان که باید»، سیاست به معنای حقیقی آن عبارت است از مدیریت و توجیه و تنظیم زندگی اجتماعی انسان ها در مسیر حیات معقول، سیاست از این منظر، همان پدیده ای است که اگر به طور صحیح انجام بگیرد، با ارزشمندترین یا دست کم یکی از با ارزشترین تکاپوهای انسانی است که در هدف بعثت انبیای الهی تجلی یافته است و سیاستمدار انسانی است که در این وادی گام بر میدارد، او شیفته خدمت است نه تشنه قدرت.
تفاوت سیاستمدار با سیاستدان این است که اولی اهل عمل است، دومی فقط میداند، امّا در عرصه عمل ممکن است حضور کارآمد نداشته باشد.
2. سیاست بازی
انحراف سیاست از معنای واقعی آن سیاست بازی است و آن عبارت است از یک سری نیرنگها و دسیسههایی که سیاست بازان در راه پیشبرد هدف سلطه جویانه خود به کار میگیرند. به تعبیر یکی از دانشمندان اهل سیاست؛ سیاست بازی از جمله واژه هایی است که به جهت کاربرد زیاد آن در فرصت طلبیها، نیرنگ بازیها، دروغها، زورگویی و... و استخدام هر گونه وسایل در راه رسیدن به هر هدفی که برای سیاست بازان خودکامه مطلوب تلقی شود، بدترین معنا را در ذهن شنونده تداعی میکند.
در این نگاه، جهان و انسان ها وسیله منفعت طلبی افراد خودکامه هستند و اصل «هدف وسیله را توجیه میکنند» شعار اصلی سیاستبازان است و در این نگاه مرد سیاست کسی است که در ارایه نقشهها برای رسیدن به اهداف سیاسی ماهرتر باشد. هر چند عدالت اجتماعی پایمال گردد، و ارزشها نابود شود، پیمانها نقض گردد؛ در تاریخ آمده که به معاویه، «داهیة العرب» میگفتند، چون در مکر و حیله و طرح نقشههای شوم سرآمد زمان خود بود، با کمال تأسف، امروزه نیز کسانی را که به شیوه معاویه رفتار کنند، سیاستمدار مینامند. سیاست به این معنا (سیاست بازی) با روح شریعت ناسازگار است.
چنان که امام علی ـ علیه السّلام ـ آن سیاستمدار مؤمن، در مذمت این گونه سیاست و مقایسه آن با سیاست واقعی و اصیل میفرماید:
و الله ما معاویة بأدهی منّی و لکنّه یغدر و یفجر و لولا کراهیة الغدر لکنت من اَدهی الناس و لکن کل غدرةٍ فجرة و کل فجرةٍ کفرة و لکل غادر لواء یعرف به یوم القیامة، و الله ما استغفل بالمکیدة و لا استغمز بالشّدیدة؛ به خدا سوگند معاویه زیرکتر از من نیست، ولی شیوه او پیمان شکنی و ناپاکی است، اگر مکر و خیانت نکوهیده نبود من زیرکترین مردم بودم. امّا هر حیله و مکری، گناه است و هر گناهی نافرمانی است و در روز قیامت برای پیمان شکنان پرچم و نشانهای است که به آن شناخته میشود. و سوگند به خدا که من غافلگیر نخواهم شد تا آنان که مکر و حیله به کار ببرند، در برابر مشکلات، ناتوان نخواهم بود».
در جای دیگر میفرماید: «ای مردم! امروز در محیط و زمانهای زندگی میکنیم که بیشتر مردم حیله و نیرنگی را، زیرکی میپندارند، و افراد جاهل آنان را اهل تدبیر میخوانند. چگونه فکر میکنند، خدا بکشد آنان را چه بسا شخصی تمام پیشآمدهای آینده را میداند، و راه های مکر و حیله را میشناسد، ولی امر و نهی پروردگار مانع اوست، و با این که قدرت انجام آن را دارد آن را به روشنی رها میسازد. امّا آن فردی که از مخالفت با دین خدا پروا ندارد، از فرصتها برای نیرنگ بازی استفاده میکند».
ابن ابی الحدید، در این زمینه مینویسد: «دیگر خلفا به هر کاری که مصلحتشان اقتضا میکرد، دست میزدند، مطابقت با شرع ملاک کارشان نبود، چنین شیوهای در سامان دادن به امور دنیایی میتواند مؤثر باشد، ولی امام علی ـ علیه السّلام ـ که مقید بود از جاده شرع به اندازه سر مویی به انحراف نرود، از چنین شیوهای پرهیز میکرد، و سامان دادن به دنیای خویش را بر تباه کردن آخرت ترجیح نمی داد. علی ـ علیه السّلام ـ در اندیشه و تدبیر استوارترین بینش و درستترین اندیشه را داشت.
معاویه بنیانگذار سیاست بازی در تاریخ اسلام است. او با تکیه بر اصل «الملک عقیم» (سیاست نازا است) سیاست را «تشخیص هدف و به دست آوردن آن از هر راه ممکن» میدانست. امّا در مکتب اسلام، این سیاست نیست، بلکه خدعه، نیرنگ و فریب و به تعبیر امام صادق ـ علیه السّلام ـ «نکراء» است.
خلاصه آن که، سیاستمدار کسی است که بر اساس عدل و انصاف سیاست و تدبیر نماید و حضور کارآمد او در عرصه سیاست، عامل هدایت است، این برداشت از سیاست محتوای دینی دارد (عینیت دیانت و سیاست) سیاست دان کسی که آشنای به علم سیاست است امّا تدبیر عملی ندارد. سیاست باز اهل خدعه و نیرنگ است، معیاری برای حق و باطل ندارد. سیاست در این معنا بر هیچ مبنای ارزشی استوار نیست، هدف وسیله را توجیه میکند. بارزترین مشخصه آن تشخیص هدف و به دست آوردن آن از هر راه ممکن، حتی ابزار نامشروع میباشد.
امام علی ـ علیه السّلام ـ الگوی حقیقی سیاستمداران است و معاویه نماد واقعی سیاست بازان، از یاد نبریم که امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: للحق دولة و للباطل حولة؛ حق را دولتی و باطل را جولانی است. به امید پیروزی سیاست حقمدار