وجعلنا....
شنیدیم که باید دید ؛ دیده با شنیده باید دیده باشد .شنیدیم که این همان است و هست این همانی که نیست.
رفتیم و مانیدم مانیدم که بشنویم و همانی را ببینیم که میشنیدیم.تا که وجعلنا ... خوانیدم.....
دیده بسوی شنیده ها رفت و وجعلنا کارساز شد باورمان نبود که این همان وجعلناست و عجب وجعلنایست ...
دیده به حق شد, شنیده با وجعلنا به حق شد و حق حق شد.... وعجب وجعلنایست ...
سکوت 25 ساله به حق شد .